skip to main
|
skip to sidebar
۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه
بوسيد گذاشت كنار
شنيدي مي گن يارو خلافو بوسيد گذاشت كنار، طرف تئاترو بوسيد گذاشت كنار، سيگارو بوسيد گذاشت كنار، زندگي و بوسيد گذاشت كنار، تو منو نبوسيده گذاشتي كنار...
۱ نظر:
استپا
گفت...
من حاضرم همه دختراي جهان منو بذارن كنار
۴ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۴۹
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
پیام
مشاهده نمایه کامل من
برچسبها
آپارات
(5)
از جلو نظام
(2)
از قدیم
(5)
تنهایی پر هیاهو
(4)
چس ناله
(9)
خدایا نکن
(1)
خصوصی
(8)
خطر غرق شدن
(22)
خواب
(3)
دانای کل
(2)
در حاشیه کتاب
(1)
دیالوگ های خطرناک
(6)
سلاخ هستی
(1)
کافه دفتر
(4)
مارلبرو قرمز كوتاه
(7)
مثلا داستان
(1)
هی تو که رفته ای
(43)
دنبال کننده ها
این فصل را با من بخوان
بايگانی وبلاگ
◄
2016
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
2012
(4)
◄
اکتبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
آوریل
(1)
◄
2011
(1)
◄
دسامبر
(1)
▼
2010
(69)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(6)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(8)
▼
مهٔ
(20)
پرواز را ...
نم
صدای سوت رو لب یه مرد خسخته
یه چیزایی رو آدم باید بگه
بوسيد گذاشت كنار
چه دريايي ميان ماست
مرغ
کفتر باز
چرا؟
اي عشق با تو خرف مي زنم اي رنج مگر آجري؟
دو ميز آنطرف تر و من يله
ناطور پياده رو
زوال شاعر در چهار ديوار نرم
اگه
اگه
اگه
اگه
اگه
اگه
اگه
◄
آوریل
(11)
◄
مارس
(14)
◄
فوریهٔ
(3)
۱ نظر:
من حاضرم همه دختراي جهان منو بذارن كنار
ارسال یک نظر