۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

عین خواب دیشب

از روز اول عید اومدیم "خونه باغ "، بچه ها جمع می شن تو حیاط از صبح تا شب والیبال بازی می کنیم ، فقط وقتی یکی می میره یه یه ساعتی بازی رو قطع می کنیم، بعد هر تیمی که می بازه می ره نوشابه می خره با کولوچه اونم نوشابه شیشه ای و کلوچه جوادیان گردویی یعنی عینهو اون سالا، خوب البته اون سالا تو نبودی، الانم نیستی...امروز همه توپارو خراب کردم بچه ها هی قر میزدن و بهم فشح می دادن بعد من هر سرویسی که می خواستم بزنم به خودم می گفتم بی خیال، حالت خوبه پیام، بر میگرده اصلن همین امروز زنگ میزنه ، اصن می شه عین خوابی که دیشب دیدی...

هیچ نظری موجود نیست: