داره بوی گندش در میاد، بدیشم همینه، اگه تموم شه خوبه ولی تموم نمیشه، میگنده، میپوسه. دارم فراموشت میکنم یعنی نه اینکه فراموش کنم نه ، ولی کم یادم میاد. اولا فکر میکردم که خوب حالا باید شب و روز به تو فکر کنم. هی یادت بیاد هی غصم بده هی سیگار بکشم هی بمیرم هی هرروز هرروز "هرروز اندکی مردن و گاه..."ولی الان کمتر بهت فکر میکنم شاید روزی یکی دوبار سیگارم کم می کشم ولی بیشتر از روزی یکی دوبار، آره همینه که حالم داره بهم میخوره ازش، شیش ماه زمان زیادیِ واسه فراموش کردن واسه اینکه یادت بره یه چیزی عوض شده، عوض شده ولی نمی تونی بفهمی که عوض شده یعنی می فهمی ولی فکر می کنی مهم نیست وقتی دستت میخوره به قوطی گوشپاککن وهمه ی گوشپاککنا میریزن رو زمین بعد میشینی جمعشون می کنی و دوباره میزاریشون تو قوطیش، همشون سر جاشونن کثیفم نشدن ولی دیگه اونجورِ کج خوشگلی که اول کنار هم بودن نیستن اما باز میشه بکنیشون تو گوشت و زرد و کثیف شن، مثل یه قرقره که وقتی یه دفه نخ از دورش باز کنی دیگه نمی تونی مثل اول ببیچی دورش، همونطور کج خوشگلی که بود نمی شه یه جوری قر قاطی اما خوب باز می شه دکمتو باهاش بدوزی.
۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
چه لینک دادن خوبی در بازی واژگانی. به گوش پاک کن و قرقره. چشم یک نویسنده همیشه به اطرافش زیادی بیناست. لذت بردم.
نشونه هات عالي بودن گوش پاك كن و قرقره ايول
ايول
ارسال یک نظر