۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

پروازگاه

هیچگاه برای من ننشستند بر زمین
من هر چه دیدم پرواز بود
رفتن بود

۲ نظر:

نوا بامدادی (راهی به رهایی) گفت...

سلام
تیشه را امروز بر میدارم
و تمام آیینه ها را
برای دیدنت
میشکنم
تنم از دوری تو سردست
همین
جای دنجی ساخته ام خوشحال میشم مرا چون آیینه نگاه نکنید قبل آنکه بشکنم

Alik گفت...

parvazgah jaye khoobi nist
parandehasham birahman